تشاخزلغتنامه دهخداتشاخز. [ ت َ خ ُ ] (ع مص ) اختلاف و خصومت افتادن میان قوم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد).
تشاخسلغتنامه دهخداتشاخس . [ ت َ خ ُ ] (ع مص ) پساپیش شدن دندانها. (زوزنی ). پساپیش شدن دندانها و ریخته شدن بعض آن از پیری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة
تکشیخلغتنامه دهخداتکشیخ . [ ت َ ](ع مص ) زن جلب خواندن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). یقال : کشخه ُ؛ اذا قال له کشخان . (منتهی الارب ).