تکیه کردنلغتنامه دهخداتکیه کردن . [ ت َ ی َ / ی ِ ک َ دَ ](مص مرکب ) اعتماد کردن . (ناظم الاطباء) : مکن تکیه بر گرز و کوپال خودبدزد از کمند گوان یال خود. فردوسی .ز مرگ امن مجوی و به
تکیه کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. اعتماد کردن، اطمینان کردن ۲. اتکا کردن، متکیشدن ۳. تکیه زدن ۴. اصرار ورزیدن، تاکید کردن
استنادفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهتکیه کردن به سند یا مدرک و آن را پشتوانۀ عمل، گفته، یا ادعا قرار دادن.