تکیزلغتنامه دهخداتکیز. [ ت َ ] (اِ) تخم و استخوان انگور را گویند. (برهان ) (آنندراج ). هسته و تخم انگور و تکژ. (ناظم الاطباء). رجوع به تکژ و تکس شود.
تایزیلغتنامه دهخداتایزی . (اِخ ) ابن تولک . از پادشاهان ترک که بعد از فوت تیمورقاآن در الغیورت بر مسند خانی نشست و در دوران حکومت ، وی را بیلکتو میخواندند. رجوع به تاریخ حبیب الس
تایزیلغتنامه دهخداتایزی . (اِخ ) یکی از امرای ترک که قبل از فوت امیرتیمور گورکان بحضور او رسید و پس از مرگش به قراقرم رفت و چون قبل از تایزی ، تنفور نامی در ختای خروج کرده و آن م
تایزی اوغلانلغتنامه دهخداتایزی اوغلان . (اِخ ) از شاهزادگان چنگیزی نژاد و معاصر امیرتیمور گورکان و از رجال دربار امیرتیمور بود. رجوع به تاریخ حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 47، 527 و 532 شود.
تبیزلةلغتنامه دهخداتبیزلة. [ ت ُ ب َ زِ ل َ ] (ع ص ) تِبْزِلَة. (منتهی الارب ). تِبْزِلَّة. مرد کوتاه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
تتیزلغتنامه دهخداتتیز. [ ت َ ت َی ْ ی ُ ] (ع مص ) برکنده شدن در رفتار خود. || برجستن بسوی کسی . (قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
تکینلغتنامه دهخداتکین . [ ت َ ] (اِ) بمعنی زیرین است . (از برهان ). فرودین . زیرین . (ناظم الاطباء). از: تک (ته )+ین (پسوند نسبت ). (حاشیه ٔ برهان چ معین ). || تخم و استخوان انگ
تایزیلغتنامه دهخداتایزی . (اِخ ) ابن تولک . از پادشاهان ترک که بعد از فوت تیمورقاآن در الغیورت بر مسند خانی نشست و در دوران حکومت ، وی را بیلکتو میخواندند. رجوع به تاریخ حبیب الس
تایزیلغتنامه دهخداتایزی . (اِخ ) یکی از امرای ترک که قبل از فوت امیرتیمور گورکان بحضور او رسید و پس از مرگش به قراقرم رفت و چون قبل از تایزی ، تنفور نامی در ختای خروج کرده و آن م
تایزی اوغلانلغتنامه دهخداتایزی اوغلان . (اِخ ) از شاهزادگان چنگیزی نژاد و معاصر امیرتیمور گورکان و از رجال دربار امیرتیمور بود. رجوع به تاریخ حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 47، 527 و 532 شود.
تبیزلةلغتنامه دهخداتبیزلة. [ ت ُ ب َ زِ ل َ ] (ع ص ) تِبْزِلَة. (منتهی الارب ). تِبْزِلَّة. مرد کوتاه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).