تکوین مغز پیشینtelencephalisation/ telencephalizationواژههای مصوب فرهنگستانگذار و تکوین تدریجی ساختار پیشرفتۀ مغز پیشین در طی فرایند تکامل
تکوینلغتنامه دهخداتکوین . [ ت َ ] (ع مص ) هست کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). هست کردن و نو بیرون آوردن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). هست نمودن و در وجود آوردن و
تکوینلغتنامه دهخداتکوین . [ ت َ] (اِخ ) کتاب تکوین . سفر تکوین . سفر پیدایش . نام نخستین کتاب عهد عتیق . رجوع به پیدایش (سفر...) شود.
تکوینفرهنگ مترادف و متضاد۱. آفرینش، ایجاد، پیدایش، تشکیل، خلقت ۲. آفریدن، ایجاد کردن، خلق کردن، هستی بخشیدن
پیشامغزprosencephalon, forebrain, forebrain vesicleواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از مغز که از بخش پیشین سه حفرۀ اولیۀ لولۀ عصبی رویانی تکوین یافته است
خاورشناسیلغتنامه دهخداخاورشناسی . [ وَ ش ِ ] (حامص مرکب ، اِ مرکب ) عمل خاورشناس . خاورشناسی به رشته ای از معارف بشری اطلاق میشود که بحث از زبان و علم و ادب ملل خاور می کند. از آنجا
پیشینلغتنامه دهخداپیشین . (ص نسبی ) منسوب به پیش . سابق . قبلی . اقدم . مقدم . سالف . سلف . قدیم . متقدم . گذشته : و چنین گویند که بشریعت توریة اندر و بدان شریعتهای پیشین ، نماز
تاتارلغتنامه دهخداتاتار. (اِخ ) تتر و یا تتار نام قومی است بقول تامسُن در قرن هشتم میلادی (دوم هجری ) درکتبیه های ترکی ارخون نام دو طایفه از تاتار بنام «سی تار» و «نه تاتار» یاد
تنلغتنامه دهخداتن . [ ت َ ] (اِ) بدن . (برهان ) (فرهنگ فارسی معین ) (انجمن آرا). جثه و اندام . (آنندراج ). بدن و توش و جسد و اندام و قد و قامت . (ناظم الاطباء). اوستا، تنو (جس