تکوللغتنامه دهخداتکول . [ ت َ ] (اِ) تکوک . یعنی صراحی بشکل جانوران ، ویژه بشکل شیر که از طلا و نقره و یا از گل سازند و با آن شراب خورند. (ناظم الاطباء).
تکوللغتنامه دهخداتکول . [ ت َ ک َوْ وُ ] (ع مص ) فراهم آمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پیش آمدن کسی را به دشنام و ضرب ، یقال : تکولوا علیه
تاولگویش اصفهانی تکیه ای: tâvel طاری: dâvel طامه ای: tâvel طرقی: dâvel کشه ای: toval نطنزی: tovel / tâvel
تاول زدنلغتنامه دهخداتاول زدن . [ وَ / وِ زَ دَ ] (مص مرکب ) تاول کردن . آبله برآوردن . تَنَفﱡظ. رجوع به تاوِل و تاول کردن شود.
تاول کردنلغتنامه دهخداتاول کردن . [ وَ / وِک َ دَ ] (مص مرکب ) تاول زدن . آبله کردن چنانکه جائی سوخته از بدن آدمی یا حیوانی دیگر، یا کف پای کسی که راه بسیار پیموده . رجوع به تاول و ت
تبوللغتنامه دهخداتبول . [ ت َ ب َوْ وُ ] (ع مص ) تبول بر کسی ؛بضرب و دشنام فراگرفتن او را. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || شاش کردن . (ناظم الاطباء).
تکنولوژیست جراحیواژهنامه آزادتِکولوژیستِ جراحی (Surgical Technologist) به معنی عضوی از تیم جراحی است که ممکن است به عنوان سیرکولر یا اسکراب (کمک اول جراح) عمل ایفای نقش داشته باشد. رشته دان
متکوللغتنامه دهخدامتکول . [ م ُ ت َ ک َوْ وِ ] (ع ص )فراهم آمده و پیش آینده کسی را به دشنام و ضرب . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بر مخالف کسی فراهم آمده . (ناظ
پیش آمدنلغتنامه دهخداپیش آمدن . [ م َ دَ ] (مص مرکب ) نزدیک آمدن . نزدیک شدن . تقدم . (منتهی الارب ). به حضور درآمدن . پیش روی آمدن . مقابل آمدن . اقبال . استقبال . (منتهی الارب ).
تاول زدنلغتنامه دهخداتاول زدن . [ وَ / وِ زَ دَ ] (مص مرکب ) تاول کردن . آبله برآوردن . تَنَفﱡظ. رجوع به تاوِل و تاول کردن شود.
تاول کردنلغتنامه دهخداتاول کردن . [ وَ / وِک َ دَ ] (مص مرکب ) تاول زدن . آبله کردن چنانکه جائی سوخته از بدن آدمی یا حیوانی دیگر، یا کف پای کسی که راه بسیار پیموده . رجوع به تاول و ت