تکلاملغتنامه دهخداتکلام . [ ت ِ ک ِل ْ لا ] (ع مص )سخن گفتن : تکلم کلمة بکلمة تکلماً و تکلاماً؛ سخن گفت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تکلاملغتنامه دهخداتکلام . [ ت َ / ت َ ک َل ْ لا ] (ع ص ) مرد نیکوسخن فصیح کلام . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به تکلامة شود.
تقلیملغتنامه دهخداتقلیم . [ ت َ ] (ع مص ) بسیار چیدن ناخن و سم . (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد). بچیدن سم و ناخن . (زوزنی ). ناخن چیدن و تراشیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ناخن چیدن و بریدن چیزی . (آنندراج ).
تکلملغتنامه دهخداتکلم . [ ت َ ک َل ْ ل ُ ] (ع مص ) سخن گفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (منتهی الارب ) (از غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). سخن گفتن که در مستمع اثر کند. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ).
تکلامةلغتنامه دهخداتکلامة. [ ت َ م َ / ت َ ک َل ْ لا م َ ] (ع مص ) مرد نیکوسخن فصیح کلام . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
تکلامةلغتنامه دهخداتکلامة. [ ت َ م َ / ت َ ک َل ْ لا م َ ] (ع مص ) مرد نیکوسخن فصیح کلام . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به ماده ٔ قبل شود.