تکسللغتنامه دهخداتکسل . [ ت َ ک َ ] (اِ) بمعنی تکسک است که دانه و هسته ٔ انگور باشد. (برهان ) (از آنندراج ). تکس و تکژ و هسته و تخم انگور. (ناظم الاطباء). و رجوع به تکز و تکژ و
تکسکلغتنامه دهخداتکسک . [ ت َ / ت ِ ک َ ] (اِ) بمعنی تکس است که تخم و استخوان انگور باشد. (برهان ) (آنندراج ). بمعنی تکس است . (فرهنگ جهانگیری ). تکسل . (ناظم الاطباء) : کله سرش
تکسلغتنامه دهخداتکس . [ ت َ ک َ ] (اِ) تکژ. دانه ٔ انگور بود. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 192). دانه ٔ انگور بود. یعنی استخوان انگور. (اوبهی ). بمعنی تکز است . (فرهنگ جهانگیری ). ب