تکریم کردنلغتنامه دهخداتکریم کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گرامی داشتن . حرمت کردن . احترام کردن . منزه داشتن : بنده را از تو سوءالی است به توجیه جواب نکند مردم پاکیزه سیر جز تکریم
تحریم کردنلغتنامه دهخداتحریم کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) حرام کردن . منع کردن . حرام گردانیدن . رجوع به تحریم شود.
تجلیل کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ردن، بزرگ گردانیدن، تکریم کردن، ترفیع دادن، نواختن، گماشتن
توهین کردنفرهنگ مترادف و متضاداهانت کردن، بیحرمتی کردن، وهن کردن، خوار داشتن ≠ تکریم کردن، بزرگ داشتن