تکرر ادرارurinary frequencyواژههای مصوب فرهنگستاندفع پیشاب در فاصلههای کوتاه و معمولاً بدون افزایش در حجم آن
تکررلغتنامه دهخداتکرر. [ ت َ ک َرْ رُ ] (ع مص ) مکرر شدن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). مکرر گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دودله شدن
تکررفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. مکرر شدن؛ دوباره شدن؛ دوباره صورت گرفتن کاری.۲. [قدیمی] دودله شدن.
حجةالاسلام تبریزیلغتنامه دهخداحجةالاسلام تبریزی . [ ح ُج ْ ج َ تُل ْ اِ م ِ ت َ ] (اِخ ) میرزا محمدتقی بن ملامحمد مامقانی الاصل تبریزی المولد والمسکن متخلص به «نیر» و مشهور به حجةالاسلام از
تکررلغتنامه دهخداتکرر. [ ت َ ک َرْ رُ ] (ع مص ) مکرر شدن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). مکرر گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دودله شدن
کثرت وقوعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان وقوع، تکرر در زمان، تعدد، تکرار [در عدد]، تواتر، فراوانی، فرکانس، بسامد، استمرار، تداوم توالی، تناوب عود