تال ماللغتنامه دهخداتال مال . (ص مرکب ، از اتباع ) پریشان . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). از اتباع و مبدل تارمار است . رجوع به تارمار و تار و مار و تال و مال شود.
jagدیکشنری انگلیسی به فارسیتقسیم، دندانه، کنگره، نوک، برامدگی تیز، بریدگی، خار، سیخونک، دندانه دار کردن، کنگره دار کردن، چاک زدن، ناهموار بریدن
jigدیکشنری انگلیسی به فارسیجیگ، جست و خیز سریع، شیرین کاری، نوعی رقص تند، اهنگ رقص تند، جست و خیز کردن، استهزاء کردن، با اهنگ تند رقص کردن
توپول موپوللغتنامه دهخداتوپول موپول . [ ت ُ پُل ْ م ُ پُل ْ ] (ص مرکب ، از اتباع ) تُپُل مُپُل . در تداول عامه ، گرداندام . گرد و غند. گوشتالو. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
تال ماللغتنامه دهخداتال مال . (ص مرکب ، از اتباع ) پریشان . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). از اتباع و مبدل تارمار است . رجوع به تارمار و تار و مار و تال و مال شود.
تال و ماللغتنامه دهخداتال و مال . [ل ُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) از اتباع است . (برهان ) (ناظم الاطباء). تار و مار. (فرهنگ خطی کتابخانه ٔ دهخدا)(فرهنگ رشیدی ) (آنندراج ). مبدل تار و مار
تارمارلغتنامه دهخداتارمار. (ص مرکب ، از اتباع ) زیر و زبر. کج ومج و پریشان و پراکنده . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). رجوع به ««تال مال »، «تار و مار» و «تال و مال » شود.