تملغتنامه دهخداتم . [ ت َم م ] (ع اِ) اسم جمع تُمَّة یعنی پاره هایی از موی و مانند آن بکسی دهند تا بدان گلیم خود را درست و تمام سازد. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
تملغتنامه دهخداتم . [ ت َم م / ت ِم م / ت ُم م ] (ع مص ) کامل و تمام گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تمام کردن چیزی را و استمرار کردن بر وی . (منت
تملغتنامه دهخداتم . [ ت َم م ] (ع اِ) پرنده ای است به اندازه ٔ بط با رنگی سپید وگردنی دراز و منقاری سرخ . (از صبح الاعشی ج 2 ص 64).
تملغتنامه دهخداتم . [ ت ِم م ] (ع اِ) تبر. || بیل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (ص ) تمام خلقت . (ناظم الاطباء). || لیلة التم و لیلة تمه ؛ شبی که ماه ت
تملغتنامه دهخداتم . [ ت َم م ] (ع اِ) اسم جمع تُمَّة یعنی پاره هایی از موی و مانند آن بکسی دهند تا بدان گلیم خود را درست و تمام سازد. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
تملغتنامه دهخداتم . [ ت َم م / ت ِم م / ت ُم م ] (ع مص ) کامل و تمام گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تمام کردن چیزی را و استمرار کردن بر وی . (منت
تملغتنامه دهخداتم . [ ت َم م ] (ع اِ) پرنده ای است به اندازه ٔ بط با رنگی سپید وگردنی دراز و منقاری سرخ . (از صبح الاعشی ج 2 ص 64).