تمننلغتنامه دهخداتمنن . [ ت َ م َن ْ ن ُن ْ ] (ع مص ) سست و مانده نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || ناراحت کردن کسی را بوسیله ٔمنت گذاردن ؛
تمونلغتنامه دهخداتمون . [ ت َ م َوْوُ ] (ع مص ) بسیار نفقه دادن عیال را. (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ذخیره کردن آنچه لازم باشد. از مؤنت . (از اقر
تونون له بنلغتنامه دهخداتونون له بن .[ ت ُ ن ُ ل ِ ب َ ] (اِخ ) یا تونون . مرکز ایالت قدیمی شابله و ایالت ساووای علیای کنونی فرانسه می باشد که بر کنار دریاچه ٔ لمان واقع است و چهارده ه
لَاقِيهِفرهنگ واژگان قرآنآن را ملاقات كرد (ازلقاء و ملاقات به معناي روبرو شدن و برخورد دو چيز با يکديگر است ، البته اين کلمه در ادراک به حس و به چشم و بصيرت استعمال ميشود ، ادراک به حس
مَا يُلَقَّاهَافرهنگ واژگان قرآنآن نمىيابند (از لقاء و ملاقات به معناي روبرو شدن و برخورد دو چيز با يکديگر است ، البته اين کلمه در ادراک به حس و به چشم و بصيرت استعمال ميشود ، ادراک به حس مانن
لِقَاءِفرهنگ واژگان قرآنديدار(لقاء به معناي روبرو شدن و برخوردن دو چيز با يکديگر است ، و گاهي هم با اين کلمه تعبير ميشود از برخورد يکي با ديگري و گفته ميشود فلاني را ملاقات کرد و يا مل
لِقَاءَنَافرهنگ واژگان قرآندیدار ما(لقاء به معناي روبرو شدن و برخوردن دو چيز با يکديگر است ، و گاهي هم با اين کلمه تعبير ميشود از برخورد يکي با ديگري و گفته ميشود فلاني را ملاقات کرد و يا
لِقَائِهِفرهنگ واژگان قرآندیدار او(لقاء به معناي روبرو شدن و برخوردن دو چيز با يکديگر است ، و گاهي هم با اين کلمه تعبير ميشود از برخورد يکي با ديگري و گفته ميشود فلاني را ملاقات کرد و يا