تادوانلغتنامه دهخداتادوان . [ دَ ] (اِخ ) دهی از دهستان و بخش خفر شهرستان جهرم که در 28هزارگزی جنوب خاور باب انار، کنار راه فرعی خفر به گوکان واقع است . جلگه ، گرمسیر و مالاریائی
تدونلغتنامه دهخداتدون . [ ت َ دَوْ وُ ] (ع مص ) استغنای تام و کامل یافتن مرد. (اقرب الموارد) (المنجد). غنای تام و کامل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): تدون الرجل ؛ ا
تدوینلغتنامه دهخداتدوین . [ ت َدْ ] (ع مص ) در دیوان نبشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). || نام کسی را در دیوان سپاهیان نوشتن . (اقرب الموارد). || ترتیب دادن دیوان را. (منتهی
تادوانلغتنامه دهخداتادوان . [ دَ ] (اِخ ) دهی از دهستان و بخش خفر شهرستان جهرم که در 28هزارگزی جنوب خاور باب انار، کنار راه فرعی خفر به گوکان واقع است . جلگه ، گرمسیر و مالاریائی
تدونلغتنامه دهخداتدون . [ ت َ دَوْ وُ ] (ع مص ) استغنای تام و کامل یافتن مرد. (اقرب الموارد) (المنجد). غنای تام و کامل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): تدون الرجل ؛ ا
تدوینلغتنامه دهخداتدوین . [ ت َدْ ] (ع مص ) در دیوان نبشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). || نام کسی را در دیوان سپاهیان نوشتن . (اقرب الموارد). || ترتیب دادن دیوان را. (منتهی