تقليددیکشنری عربی به فارسیتقليد , پيروي , چيز تقليدي , بدلي , ساختگي , جعلي , جعل هويت , نقش ديگري را بازي کردن , رسم , سنت , عقيده موروثي , عرف , روايت متداول , عقيده رايج , سنن ملي
تراث تقليديدیکشنری عربی به فارسیاموزش , معرفت , دانش , مجموعه معارف وفرهنگ يک قوم ونژاد , فرهنگ نژادي , افسانه هاوروايات قومي , فاصله بين چشم ومنقار (يا دماغ) حيوانات
تقليددیکشنری عربی به فارسیتقليد , پيروي , چيز تقليدي , بدلي , ساختگي , جعلي , جعل هويت , نقش ديگري را بازي کردن , رسم , سنت , عقيده موروثي , عرف , روايت متداول , عقيده رايج , سنن ملي