لَا تَنْهَرْهُمَفرهنگ واژگان قرآنآنان را مرنجان(ازکلمه نهر به معناي زجر و رنجاندن با غلظت و خشونت است که يا با داد زدن به روي کسي انجام ميگيرد و يا با درشت حرف زدن )
لَا تَنْهَرْهُمَافرهنگ واژگان قرآنآن دو را مرنجان (ازکلمه نهر به معناي زجر و رنجاندن با غلظت و خشونت است که يا با داد زدن به روي کسي انجام ميگيرد و يا با درشت حرف زدن )
تبهرملغتنامه دهخداتبهرم . [ ت َ ب َ رُ ] (ع مص ) تبهرم رأس ؛ بسیار سرخ گردیدن سر. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
تبهرهلغتنامه دهخداتبهره . [ت َ ب َ رَ / رِ ] (اِ) گوشت نرم و نازک . (برهان ) (فرهنگ نظام ) (ناظم الاطباء). رجوع به تباه و تبه شود.
ترهرهلغتنامه دهخداترهره . [ ت َ رَ رُه ْ ] (ع مص ) سرخ و سپید شدن تن کسی از نعمت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سپید شدن تن کسی از نعمت . (از اقرب الموارد). سپید و ن
تبهرملغتنامه دهخداتبهرم . [ ت َ ب َ رُ ] (ع مص ) تبهرم رأس ؛ بسیار سرخ گردیدن سر. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
تبهرهلغتنامه دهخداتبهره . [ت َ ب َ رَ / رِ ] (اِ) گوشت نرم و نازک . (برهان ) (فرهنگ نظام ) (ناظم الاطباء). رجوع به تباه و تبه شود.
ترهرهلغتنامه دهخداترهره . [ ت َ رَ رُه ْ ] (ع مص ) سرخ و سپید شدن تن کسی از نعمت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سپید شدن تن کسی از نعمت . (از اقرب الموارد). سپید و ن