تحماللغتنامه دهخداتحمال . [ ت ِ ح ِم ْ ما ] (ع مص ) برداشتن بار را و بر خود گرفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء): تَحَمَّل َ الحَمالةَ تَحَمﱡلاً و تِحِمّالاً. (اقرب الموارد) (قط
تسمالیلغتنامه دهخداتسمالی . [ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان برگشلوست که در بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه و ده هزار و پانصدگزی جنوب خاوری ارومیه و سه هزار و پانصدگزی شمال خاوری شوسه ٔ ارو
تشمعللغتنامه دهخداتشمعل . [ ت َ ش َ ع ُ ] (ع مص ) متفرق شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تفرق قوم . (از اقرب الموارد).
تشمللغتنامه دهخداتشمل . [ ت َ ش َم ْ م ُ ] (ع مص ) چادر مشمل پوشیدن و صاحب آن شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
تشمیللغتنامه دهخداتشمیل . [ ت َ ] (ع مص ) دامن برچیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || صاحب چادر مشمل شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطبا
قالندواژهنامه آزادقا لند بر گرفته شده از دو کلمه قال در زبان لری به معنی(فریاد) و لند که مخفف کلمه (بلند) می باشد که میشود(قال بلند) که بر اثر گذشت زمان و کوتاه شدن و مخفف شدن وا
تحماللغتنامه دهخداتحمال . [ ت ِ ح ِم ْ ما ] (ع مص ) برداشتن بار را و بر خود گرفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء): تَحَمَّل َ الحَمالةَ تَحَمﱡلاً و تِحِمّالاً. (اقرب الموارد) (قط
تسمالیلغتنامه دهخداتسمالی . [ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان برگشلوست که در بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه و ده هزار و پانصدگزی جنوب خاوری ارومیه و سه هزار و پانصدگزی شمال خاوری شوسه ٔ ارو