تقولةلغتنامه دهخداتقولة. [ ت ِ وِ ل َ ] (ع ص ) رجل تقولة؛ مرد نیکوسخن و بسیارگوی چرب زبان . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به تقوالة شود.
تقوالةلغتنامه دهخداتقوالة. [ ت ِ ل َ ] (ع ص ) رجل تقواله :مرد نیکوسخن یا بسیارگوی چرب زبان . (ناظم الاطباء).
تقوللغتنامه دهخداتقول . [ ت َق َوْ وُ ] (ع مص ) سخن فرابافتن بر کسی . (تاج المصادر بیهقی ). سخن بر بستن بر کسی . (زوزنی ). سخن بربافتن بر کسی . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی
تقوهلغتنامه دهخداتقوه . [ ] (اِخ ) (انتظار) 1- پدر زن حلده ٔ نبیه . دوم پادشان 22:14 که در دوم تواریخ 34:22 توقهه خوانده شده است . 2- پدر یحزیا. کتاب عزرا 10:15. (قاموس کتاب مقد
تقویهلغتنامه دهخداتقویه . [ ت َ ] (ع مص ) بانگ و فریاد کردن . (منتهی الارب ). || گرداگرد شکار آمدن تا به دامگاه آید. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تقولةلغتنامه دهخداتقولة. [ ت ِ وِ ل َ ] (ع ص ) رجل تقولة؛ مرد نیکوسخن و بسیارگوی چرب زبان . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به تقوالة شود.
تلکولغتنامه دهخداتلکؤ. [ ت َ ل َک ْ ک ُءْ ] (ع مص ) پس انداختن و تأخیر کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال : فتلکاء فی الشهادة و فی حدیث الملاعنة «فتل
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن ابی عاصم اللولوئی ، ابوبکر الزبیدی و من نحاة القیروان ابن ابی عاصم . او یکی از دانشمندان نقاد در عربیت و غریب و نحو است .
حبیبلغتنامه دهخداحبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن اوس بن حارث مکنی به ابوتمام . نجاشی (متوفی 450 هَ . ق .) در رجال خود او را یاد کرده گوید: امامی بود و امامان را تا ابوجعفر ثانی که معا
طاق کسریلغتنامه دهخداطاق کسری . [ ق ِ ک ِ س را ] (اِخ ) مشهورترین بنائی که پادشاهان ساسانی ساخته اند. قصری است که ایرانیان طاق کسری یا ایوان کسری مینامند و هنوز ویرانه ٔ آن در محله