تَذْلِيلاًَفرهنگ واژگان قرآنمطیع و رام بودن (در جمله "ذُلِّلَتْ قُطُوفُهَا تَذْلِيلاًَ "منظور این است که خداي تعالي ميوههاي بهشتي را براي ايشان مسخر کرده ، و تحت فرمان و اراده آنان قرار دا
تذلیللغتنامه دهخداتذلیل . [ ت َ ] (ع مص ) خوار کردن . (تاج المصادر بیهقی ). رام کردن . (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). خوار پنداشتن کسی را و نرم گردانیدن . (منتهی ال
تذلذللغتنامه دهخداتذلذل . [ ت َ ذَ ذُ ] (ع مص ) مضطرب شدن و فروهشته گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد)(المنجد) (آنندراج ). جنبیدن چیزی که آویخته باشد. (آنندراج
تذلللغتنامه دهخداتذلل . [ ت َ ذَل ْ ل ُ ] (ع مص ) فروتنی کردن و نمودن . (تاج المصادر بیهقی ). فروتنی و تواضع نمودن . (اقرب الموارد) (المنجد). فروتنی نمودن و عجز کردن و خود را خو
تحليليدیکشنری عربی به فارسیتجزيه اي , تحليلي , مربوط به مکتب يا فلسفه ء تحليلي , روانکاوي , قابل حل بطريق جبري
ذُلِّلَتْفرهنگ واژگان قرآنتحت فرمان است - مسخّر شده (در عبارت "ذُلِّلَتْ قُطُوفُهَا تَذْلِيلاًَ "به اين معناست که خداي تعالي ميوههاي بهشتي را براي ايشان مسخر کرده ، و تحت فرمان و اراده آ
تذلیللغتنامه دهخداتذلیل . [ ت َ ] (ع مص ) خوار کردن . (تاج المصادر بیهقی ). رام کردن . (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). خوار پنداشتن کسی را و نرم گردانیدن . (منتهی ال
دانیةلغتنامه دهخدادانیة. [ی َ ] (ع ص ) تأنیث دانی . || فرومایه . || نزدیک شونده مأخوذ از دُنُوّ. (غیاث ). نزدیک : و هو الذی انزل من السماء ماءً ... ومن النخل من طلعها قنوان دان
تذلذللغتنامه دهخداتذلذل . [ ت َ ذَ ذُ ] (ع مص ) مضطرب شدن و فروهشته گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد)(المنجد) (آنندراج ). جنبیدن چیزی که آویخته باشد. (آنندراج
تذلللغتنامه دهخداتذلل . [ ت َ ذَل ْ ل ُ ] (ع مص ) فروتنی کردن و نمودن . (تاج المصادر بیهقی ). فروتنی و تواضع نمودن . (اقرب الموارد) (المنجد). فروتنی نمودن و عجز کردن و خود را خو