لَوْلَا تَذکَّرُونَفرهنگ واژگان قرآنچرا متذکر نمی شوید - چرا یادآور نمی شوید ( تذكر در اصل به معناي منتقل شدن از نتيجه به مقدمات نتيجه ، و يا منتقل شدن از مقدمات به نتيجه است)
تاکرونهلغتنامه دهخداتاکرونه . [ ک َ ن َ ] (اِخ ) ناحیه ای است از اعمال شَذُونه به اندلس ، متصل به اقلیم مغیلة. (معجم البلدان ج 1 ص 353). رجوع به حلل السندسیه ج 1 ص 41 و اسپانی ، در
تکرونتنلغتنامه دهخداتکرونتن . [ ت َ ن ِ ت َ ] (مص ) به لغت زند و پازند بمعنی پیچیدن باشد. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دکتر معین در حاشیه ٔ برهان آرد: هزوارش تکرونیتن نتن په
تاکرونهلغتنامه دهخداتاکرونه . [ ک َ ن َ ] (اِخ ) ناحیه ای است از اعمال شَذُونه به اندلس ، متصل به اقلیم مغیلة. (معجم البلدان ج 1 ص 353). رجوع به حلل السندسیه ج 1 ص 41 و اسپانی ، در
تکرونتنلغتنامه دهخداتکرونتن . [ ت َ ن ِ ت َ ] (مص ) به لغت زند و پازند بمعنی پیچیدن باشد. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دکتر معین در حاشیه ٔ برهان آرد: هزوارش تکرونیتن نتن په
یعلیلغتنامه دهخدایعلی . [ ی َ لا ] (اِخ ) ابن محمدبن صالح یفرنی . امیری از اشراف بربر از مردم تاکرونه بود. شهر آفکان را به سال 338 هَ . ق . تأسیس کرد و حکومت آنجا را داشت . در
تحریرلغتنامه دهخداتحریر. [ ت َ ] (ع مص ) آزاد بکردن . (تاج المصادر بیهقی ). آزاد کردن . (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). تحریر رقبه ؛ آزاد کردن بنده را. (منتهی الارب
تکروریلغتنامه دهخداتکروری . [ ت َ رُ وِ ] (ع اِ) دزی درذیل قوامیس عرب آرد: در آفریقا و شرق حشیش را نامندکه از نوعی شاهدانه حاصل شود و مانند تریاک مکیف و منوم است و آن را با توتون