تاکرونهلغتنامه دهخداتاکرونه . [ ک َ ن َ ] (اِخ ) ناحیه ای است از اعمال شَذُونه به اندلس ، متصل به اقلیم مغیلة. (معجم البلدان ج 1 ص 353). رجوع به حلل السندسیه ج 1 ص 41 و اسپانی ، در
تترونیوملغتنامه دهخداتترونیوم . [ ت ِ رُ ] (اِخ ) شهری به یونان که در لشکرکشی خشیارشا بتصرف لشکر ایران درآمد. رجوع به تاریخ ایران باستان ج 1 ص 798 شود.
تترونتنلغتنامه دهخداتترونتن . [ ت َ ن َ ت َ ] (هزوارش ، مص ) به لغت زند و پازند بمعنی باریدن باشد. (برهان ) (ناظم الاطباء) (از انجمن آراء) (از آنندراج ). هزوارش «تترونیتن » پهلوی «
تکرونتنلغتنامه دهخداتکرونتن . [ ت َ ن ِ ت َ ] (مص ) به لغت زند و پازند بمعنی پیچیدن باشد. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دکتر معین در حاشیه ٔ برهان آرد: هزوارش تکرونیتن نتن په
یعلیلغتنامه دهخدایعلی . [ ی َ لا ] (اِخ ) ابن محمدبن صالح یفرنی . امیری از اشراف بربر از مردم تاکرونه بود. شهر آفکان را به سال 338 هَ . ق . تأسیس کرد و حکومت آنجا را داشت . در