توکرلغتنامه دهخداتوکر. [ ت َ وَک ْ ک ُ ] (ع مص ) پرشدن . (تاج المصادر بیهقی ). پرشدن مشک و شکم . یقال : توکر الصبی ؛ ای امتلا بطنه . || پرشدن سنگدان مرغ . (منتهی الارب ) (آنندرا
داردانوسلغتنامه دهخداداردانوس . (اِخ ) مؤسس و فرماندار قدیم مملکت تروآ بوده است . بنابر اساطیر یونانی پسر ابوالالهة (مشتری ) است . در شهر کورته (قوریته ) واقع در ناحیه ٔ قدیم اترور
متوکرلغتنامه دهخدامتوکر. [ م ُ ت َ وَک ْ ک ِ ] (ع ص ) سنگدان پر شده ٔ مرغ . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || شکم پر شده ٔ کودک . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب
پتکلغتنامه دهخداپتک . [ پ ُ ] (اِ) کدین بزرگ آهنگران . (اسدی ). فطیس . خایسک بزرگ . مطراق . مطرقه . آنچه آهنگران با آن کوبند. مطرقه ای بزرگ از فولاد که آهنگران بدان پولاد و آهن
تنگلوشالغتنامه دهخداتنگلوشا. [ت َ گ َ ] (اِخ ) بمعنی تنگلوش است که کتاب و صفحه ٔ لوشای حکیم باشد، چه تنگ بمعنی صفحه و لوشا نام حکیمی است رومی و بعضی گویند بابلی بوده و او صاحب علم