توپرلغتنامه دهخداتوپر. [ پ ُ ] (ص مرکب ) انباشته . مقابل کاواک و توخالی .از: «تو» (داخل ، اندرون ) + «پر» (مملو، انباشته ).
توپرفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. [مقابلِ توخالی] آنچه میانتهی نباشد: لاستیک توپر.۲. [مجاز] شخص پخته و کارآزموده.۳. [مجاز] تودار.
توپراق قلعهلغتنامه دهخداتوپراق قلعه . [ تُپ ْ ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان نازلو است که در بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه واقع است و 600 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
توپراق قلعهلغتنامه دهخداتوپراق قلعه . [ تُپ ْ ق َ ع َ ] (اِخ ) محل جنگ ایران و عثمانی در زمان فتحعلیشاه ، بین بایزید و ارزنةالروم . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
توپراقلولغتنامه دهخداتوپراقلو. [ تُپ ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان کلخوران است که در بخش مرکزی شهرستان اردبیل واقع است و 282 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
توپراق قلعهلغتنامه دهخداتوپراق قلعه . [ تُپ ْ ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان نازلو است که در بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه واقع است و 600 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
توپراق قلعهلغتنامه دهخداتوپراق قلعه . [ تُپ ْ ق َ ع َ ] (اِخ ) محل جنگ ایران و عثمانی در زمان فتحعلیشاه ، بین بایزید و ارزنةالروم . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
توپراقلولغتنامه دهخداتوپراقلو. [ تُپ ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان کلخوران است که در بخش مرکزی شهرستان اردبیل واقع است و 282 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).