تونیبلغتنامه دهخداتونیب . [ ت َ ] (ع مص ) سرزنش کردن و ترسانیدن و ملامت نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تأنیبلغتنامه دهخداتأنیب . [ ت َءْ ] (ع مص ) سرزنش کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).ملامت کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). || غالب آمدن در حجت . || راندن و بازداشتن سائل . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
تنوبلغتنامه دهخداتنوب . [ ت َ ] (اِ) به لغت رومی نام درختی است در کوههای روم که قطران را از بیخ آن گیرند و آن را به عربی صنوبر صغیر خوانند، چه مانند صنوبر است لیکن کوچکتر از آن باشد. (برهان ) (آنندراج ). قسمی از درخت صنوبر. (ناظم الاطباء). رجوع به لکلرک ج 1 ص
تنوبلغتنامه دهخداتنوب . [ ت َن ْ نو ] (ع اِ) نوعی از درخت بزرگ در روم که قطران را از بیخ آن گیرند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ قبل شود.