تونل ارتفاعaltitude tunnel, altitude wind tunnelواژههای مصوب فرهنگستانتونل بادی که در آزمونگاه آن شبیهسازی شرایط فشار و دما و رطوبت در ارتفاع مورد نظر ممکن است
تونللغتنامه دهخداتونل . [ ن ِ ] (فرانسوی ، اِ) نفق . راههای کنده در کوه برای عبور ترن . از تهران تا شاهی صد و ده تونل هست . (از یادداشتهای مرحوم دهخدا). راهی که در زیرزمین سازند
سنت گودارلغتنامه دهخداسنت گودار. [ س ِ گ ُ ] (اِخ ) کوهی است از سلسله جبال آلپ در سویس . مرتفعترین نقطه ٔ آن 3226 متر و همیشه مستور از برف است . راه آهنی که اروپای غربی و شمالی را به
خیبرلغتنامه دهخداخیبر. [ خ ِ ب َ ] (اِخ ) گردنه ٔ معروفی است مرز بین افغانستان و پاکستان غربی . این گردنه که قرنها راه داد و ستد و هجوم از آسیای مرکزی بوده اینک حلقه عمده ٔ ارتب
چالوسلغتنامه دهخداچالوس . (اِخ ) نام آبادی یا بندری در کنار دریای خزر که اسم آن در کتب جغرافی و فرهنگ های قدیم ضبط شده و بتدریج رو به ویرانی نهاده و در زمان سلطنت رضاشاه دوباره آ
گوشلغتنامه دهخداگوش . (اِ) آلت شنوائی . عضوی که بدان عمل شنیدن انجام گیرد. معروف است ، و به عربی اُذُن گویند. (برهان ). اذن و آلت شنیدن در انسان و دیگر حیوانات و جزء خارجی مجرا
سدلغتنامه دهخداسد. [ س َدد/س َ ] (از ع ، اِ)بند بسته ٔ هر چیز. حایل میان دو چیز. (مهذب الاسماء). بنایی که در جلو آب کنند. هر چیز که جلو آب گذارندتا مانع جریان شود. بازداشت و م