تولیدلغتنامه دهخداتولید. [ ت َ ] (ع مص ) از گوسفند، بچه گرفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). زاینده گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). زایانیدن قابله زن حامله را و از گو
تولیدفرهنگ مترادف و متضاد۱. پدیدآوری، زایش، توالد ۲. زادن، زاییدن ۳. ایجاد، خلق، فرآوری ۴. فرآورده، محصول ≠ مصرف
مولدفرهنگ انتشارات معین(مُ وَ لَّ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - تولید شده ، زاییده . 2 - پدید آورده . 3 - شخص عجمی که در عرب پرورش یافته . 4 - کلام ساخته و بر بافته . 5 - لغت عجمی که عرب در ک
علم اقتصادeconomicsواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از علوم اجتماعی که موضوع آن تحلیل و شناخت چگونگی 1) تولید، توزیع و مصرف کالا و خدمات، 2) ایجاد، انباشت و توزیع ثروت، و 3) استفاده از منابع نادر برای مصا
گلفرهنگ انتشارات معین(گُ) [ په . ] (اِ.) 1 - عضو تولید مثلی و تکثیر گیاهان که از برگ های تغییر شکل یافته به وجود آمده است . گل ممکن است سلول های هر دو جنس نر و ماده را شامل باشد و ی