تولید دوگانهdouble articulation 2واژههای مصوب فرهنگستانشیوهای در تولید آوا که در آن آوایی بهطور همزمان دارای دو جایگاه و یک شیوۀ تولید باشد
تولیدلغتنامه دهخداتولید. [ ت َ ] (ع مص ) از گوسفند، بچه گرفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). زاینده گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). زایانیدن قابله زن حامله را و از گو
تولیدفرهنگ مترادف و متضاد۱. پدیدآوری، زایش، توالد ۲. زادن، زاییدن ۳. ایجاد، خلق، فرآوری ۴. فرآورده، محصول ≠ مصرف
روغن ماهیfish oilواژههای مصوب فرهنگستاننوعی روغن دریایی که از عضله یا کبد یا سایر اندامهای ماهی به دست میآید و حاوی اسیدهای چرب با چند پیوند دوگانه است و برای تولید مارگارین و روغنهای آشپزی از آن
روحلغتنامه دهخداروح . (ع اِ) جان . ج ، اَرْواح . مؤنث نیز می باشد. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). جان . (غیاث ) (ترجمان علامه تهذیب عادل ) (دهار). نفس . (منتهی الارب ). آنچه
شرکتلغتنامه دهخداشرکت . [ ش ِ ک َ ] (ع مص ) شریک شدن . انباز گشتن . همدست شدن در کاری . (فرهنگ فارسی معین ). || (اِمص ، اِ) انبازی و شراکت . (فرهنگ فارسی معین ) (ناظم الاطباء).
طعوملغتنامه دهخداطعوم . [ طُ ] (ع اِ) ج ِ طَعْم . مزه ها. (از منتهی الارب ). صاحب کشاف اصطلاحات الفنون آرد: حکما گفته اند طعوم (مزه ها) بر دوگونه اند: بسیط و مرکب . و مزه های بس