تولارمیفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهبیماری جوندگان مانند خرگوش، که از طریق نیش حشرات منتقل میشود و انسان در اثر تماس با حیوان مریض یا خوردن گوشت آن مبتلا میشود. از علائم آن، بروز دمل در محل دخول
تارمیلغتنامه دهخداتارمی . [ رَ / رُ ] (اِ) محجر و دیوارمانندی از چوب یا آهن که جلو باغ یا ایوان و غیره سازند که اکنون در تکلم تارمی گفته میشود. (فرهنگ نظام : تارم ). رجوع به تارم
تارمیغلغتنامه دهخداتارمیغ. (اِ مرکب ) بخاریست که در ایام زمستان روی هوا پدید آید و آن چنان بود که هوایی که مماس بودبر زمین دودی شود که اطراف را تیره گرداند و آنرا «تمن » و «ماغ »
تالارپیلغتنامه دهخداتالارپی . (اِخ ) یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان شاهی است . این دهستان در طول رودخانه ٔ تالار از شمال دهستان «بالاتجن » تا انتهای «رکن کلا» واقع است و از رود
تلارملغتنامه دهخداتلارم . [ ت َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان بندرج است که در بخش دودانگه ٔ شهرستان ساری واقع است و270تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
تبفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهحالت زیاد شدن حرارت بدن که گاهی با برخی تغییرات موضعی و امراض دیگر همراه است. تب آوردن: (مصدر لازم) [قدیمی] مبتلا شدن به تب. تب خرگوشی: (پزشکی) = تولارمی تب دق
تارمیلغتنامه دهخداتارمی . [ رَ / رُ ] (اِ) محجر و دیوارمانندی از چوب یا آهن که جلو باغ یا ایوان و غیره سازند که اکنون در تکلم تارمی گفته میشود. (فرهنگ نظام : تارم ). رجوع به تارم
تارمیغلغتنامه دهخداتارمیغ. (اِ مرکب ) بخاریست که در ایام زمستان روی هوا پدید آید و آن چنان بود که هوایی که مماس بودبر زمین دودی شود که اطراف را تیره گرداند و آنرا «تمن » و «ماغ »
تالارپیلغتنامه دهخداتالارپی . (اِخ ) یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان شاهی است . این دهستان در طول رودخانه ٔ تالار از شمال دهستان «بالاتجن » تا انتهای «رکن کلا» واقع است و از رود