26 فرهنگ

806 مدخل


توطئه

to[w]te'e

مقدمه چیدن برای انجام دادن کاری؛ زمینه‌سازی.

نیرنگ

اسبابچینی، تبانی، دسیسه، دوزوکلک، زمینهسازی، ساختوپاخت، مقدمهچینی

cabal, collusion, conspiracy, intrigue, machination, plot