26 فرهنگ

1492 مدخل


ترجمه مقاله

توسل

tavassol

۱. به‌وسیلۀ چیزی به کسی نزدیکی جستن.
۲. وسیله قرار دادن؛ دست‌به‌دامن شدن.

۱. آویزش، اعتصام، تشبث، تمسک، دستاویز
۲. دست به دامانشدن، متوسل شدن، دستاویز گرفتن

appeal, resort