توزیع پیشینیprior distribution, a priori distributionواژههای مصوب فرهنگستانتوزیع احتمالی که باورها و اطلاعات پیشین موجود یا مفروض دربارۀ پارامتر را تا زمانی معین و پیش از گردآوری تجربی دادهها توصیف میکند
توزیع پیشینی ناآگاهندهnon-informative prior distributionواژههای مصوب فرهنگستاندر استنباط بیزی، نوعی چگالی احتمال پیشینی که اطلاع نظری یا تجربی دربارۀ مقدار نامعلوم پارامتر را منعکس نمیکند
توزیعلغتنامه دهخداتوزیع. [ ت َ ](ع مص ) وابخشیدن چیزی میان گروهی . (زوزنی از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). پخش کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). بخش کردن . (آنندراج ) (غیاث اللغات
توزیعفرهنگ مترادف و متضاد۱. پخش، پراکنش، ۲. پراکندن، پخش کردن، پراکنده ساختن ۳. بخش، تسهیم، تقسیم، قسمت
استنباط بیزیBayesian inferenceواژههای مصوب فرهنگستانرهیافتی در استنباط آماری که در آن پارامتر نامعلوم مورد برآورد دارای توزیع احتمال پیشینی است که از ترکیب آن با اطلاعات حاصل از دادهها، توزیعی پسینی به دست میآی
اسم مصدرلغتنامه دهخدااسم مصدر. [ اِ م ِ م َ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اسم مصدر در عربی : ابن مالک در الفیة گوید : بفعله المصدر الحق فی العمل مضافاً او مجرداً او مع اَل ان کان فع
زیستچینهشناسیbiostratigraphyواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از چینهشناسی که به توزیع فسیلها در پیشینۀ چینهشناختی و سازماندهی چینهها بهصورت واحدهایی براساس فسیلهای موجود در آنها میپردازد
خاصگانلغتنامه دهخداخاصگان . [ خاص ص َ / ص ِ ] (اِ) ج ِ خاصه . مقربان . ندیمان خاص . نزدیکان . محرمان : پس هفت تن ازخاصگان آن ملک مسلمان شدند. (ترجمه ٔ طبری بلعمی ).من از تو همی ما
توزلغتنامه دهخداتوز. (اِ) به معنی تاخت و تاراج است . (برهان ). تاخت و تاراج و غارت و یغما و حمله و هجوم . (ناظم الاطباء). تاخت و تاز. (فرهنگ جهانگیری ). || پوست درختی است که بر