توزیع بوزـ اینشتینBose-Einstein distributionواژههای مصوب فرهنگستانتابعی که حاکی از تعداد ذرات در هریک از حالتهای انرژی مجاز در مجموعهای از بوزونهاست
توزیعلغتنامه دهخداتوزیع. [ ت َ ](ع مص ) وابخشیدن چیزی میان گروهی . (زوزنی از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). پخش کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). بخش کردن . (آنندراج ) (غیاث اللغات
توزیعفرهنگ مترادف و متضاد۱. پخش، پراکنش، ۲. پراکندن، پخش کردن، پراکنده ساختن ۳. بخش، تسهیم، تقسیم، قسمت
توزیعدیکشنری فارسی به انگلیسیallotment, delivery, dispensation, dispersal, distribution, division, issue
ذرههای تمیزناپذیرindistinguishable particlesواژههای مصوب فرهنگستانذرههایی که از توزیع فِرمیـ دیراک یا توزیع بوزـ اینشتین پیروی میکنند
نبللغتنامه دهخدانبل . [ ن ُ ب ِ ] (اِخ ) نوبل . آلفرد برنارد. از دانشمندان و مکتشفان بزرگ جهان و مبتکر جایزه ٔ نبل است . وی به سال 1833 م . در سوئد تولد یافت . پدرش امانوئل ، م
جرملغتنامه دهخداجرم . [ ج ِ ] (ع اِ) تن . (منتهی الارب ) (دهار). تن و جثه . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بدن . (از متن اللغة). تن حیوان و جز آن . (ازاقرب الموارد). ج ، اَجرام . ج
ایمهلغتنامه دهخداایمه . [ اَ م ِ / اَ ی ِم ْ م ِ ] (اِ) مأخوذ از تازی . زمینی که پادشاه بخراج بسیار اندکی بکسی عطا کند. || اراضی موقوفه . || کسی که دارای اراضی باشد که پادشاه ب
ایلاوسلغتنامه دهخداایلاوس . [ وُ ] (معرب ، اِ) بلغت یونان قسمی از قولنج است و آن مهلک میباشد. (برهان ) (آنندراج ). بیونانی ئیلئوس . (اشتینگاس ). انسداد روده ها در نتیجه ٔ یک آماس