توریهواژهنامه آزادتوریه:کتمان حقیقت. امتناع از بیان کل حقیقت. بر همین مبنا در دادگاه های انگلستان نوعاً سوگند خوردن را اینگونه بیان می کنند: I swear to God that I will tell the
توریهفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهپوشانیدن و پنهان کردن حقیقت؛ امری را برخلاف حقیقت نشان دادن؛ حقیقت را نهفتن و طور دیگر وانمود کردن.
توریةلغتنامه دهخداتوریة. [ ت َ رات ] (اِخ ) کتاب موسی . (مهذب الاسماء). نزد اهل شرع کتابی است که بر موسی نازل شد و آن 9 لوح بود و خدا امر فرمود که هفت لوح را تبلیغ نماید و دو لوح
توریةلغتنامه دهخداتوریة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) بلند کردن ، نگاه را از کسی و برداشتن : وری عنه بصره توریةً؛ بلند کرد نگاه را از وی و برداشت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب
تاریهالغتنامه دهخداتاریها. (اِخ ) تیره ای از ایل بیرانوند دارای 1000 تن سکنه . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 67).
توریةلغتنامه دهخداتوریة. [ ت َ رات ] (اِخ ) کتاب موسی . (مهذب الاسماء). نزد اهل شرع کتابی است که بر موسی نازل شد و آن 9 لوح بود و خدا امر فرمود که هفت لوح را تبلیغ نماید و دو لوح
توریةلغتنامه دهخداتوریة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) بلند کردن ، نگاه را از کسی و برداشتن : وری عنه بصره توریةً؛ بلند کرد نگاه را از وی و برداشت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب
lacesدیکشنری انگلیسی به فارسیتوریها، توری، بند کفش، قیطان، یراق، نوار، بنددار کردن، بند کفش را بستن، یراق دوزی کردن