تورنهلغتنامه دهخداتورنه . [ ن ِ ] (اِخ ) به زبان فلامان ها دورنیک ،شهری است در بلژیک که 33200 تن سکنه دارد. محصول این شهر آهک و سیمان و کود و مبل است . در این شهر کارخانه ٔ پارچه
تورنهواژهنامه آزاد( بختیاری) دستۀ مو که روی پیشانی زنان می افتد، چتری، موی جلوی سر زنان، مویی که از زیر روسری زنان در در دو طرف صورت قرار می گیرد. (مازنی) بادی که در منطقۀ گدوک ا
تبرنةلغتنامه دهخداتبرنة. [ ت َ ب َ ن َ ] (معرب ، اِ) بلغت بربر معادل میکده ، مسافرخانه ٔ رومی است . (از دزی ج 1 ص 140).
ترنهادگیلغتنامه دهخداترنهادگی . [ ت َ ن ِ / ن َ دَ / دِ] (حامص مرکب ) خیساندگی : لخاء، ترنهادگی نان . (منتهی الارب ). بلت و نقوع آغشتگی در آب . (ناظم الاطباء).
ترنهادهلغتنامه دهخداترنهاده . [ ت َ ن ِ / ن َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) خیسیده شده و مرطوب شده و آغشته شده . (ناظم الاطباء).
توانهلغتنامه دهخداتوانه . [ ت َ ن َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سلگی است که در شهرستان نهاوند واقع است و 580 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
پوآتولغتنامه دهخداپوآتو. (اِخ ) خطه ای در تقسیمات قدیمه که از طرف شمال به ناحیه ٔ برتانیه ، آنژو و تورنه و از سوی مغرب به اقیانوس اطلس و از جانب جنوب به خطه ٔ آنکوموا، سنتونژه ،
تورنلغتنامه دهخداتورن . [ رِ ] (اِخ ) از ولایات قدیم فرانسه است که در سال 1204م .بوسیله ٔ فیلیپ اگوست ضمیمه ٔ املاک سلطنتی گردید و سپس در سال 1584م . در قلمروهانری سوم درآمد. مر
تورنوتلغتنامه دهخداتورنوت . (اِخ ) شهری است در بلژیک که در ولایت آنور (آنورس ) واقع است و 32100 تن سکنه دارد. محصول آنجا پارچه و دانتل و مس و سیمان است . (از لاروس ).رجوع به قاموس
تبرنةلغتنامه دهخداتبرنة. [ ت َ ب َ ن َ ] (معرب ، اِ) بلغت بربر معادل میکده ، مسافرخانه ٔ رومی است . (از دزی ج 1 ص 140).