توحیدگویلغتنامه دهخداتوحیدگوی . [ ت َ / تُو ] (نف مرکب ) اقرارکننده به یگانگی خدای تعالی . گوینده ٔ کلمه ٔ لااله الااﷲ : توحیدگوی او نه بنی آدم است و بس هر بلبلی که زمزمه بر شاخسار
توحیدلولغتنامه دهخداتوحیدلو. [ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان رزقچای است که در بخش نوبران شهرستان ساوه واقع است و104 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
توحیدیلغتنامه دهخداتوحیدی . [ ت َ ] (اِخ ) علی بن محمدبن العباس الواسطی البغدادی . رجوع به علی بن محمدبن عباس توحیدی و ابوحیان توحیدی و ابن عباس در این لغت نامه و اسماءالمؤلفین ج
ابوحیان توحیدیلغتنامه دهخداابوحیان توحیدی . [ اَ ح َی ْ یا ن ِ ت َ ] (اِخ ) علی بن محمدبن عباس . اصلاً شیرازی یا نیشابوری یاواسطی یا بغدادی است . محب الدین بن النجار گوید: او صحیح العقیده
توحیدگویلغتنامه دهخداتوحیدگوی . [ ت َ / تُو ] (نف مرکب ) اقرارکننده به یگانگی خدای تعالی . گوینده ٔ کلمه ٔ لااله الااﷲ : توحیدگوی او نه بنی آدم است و بس هر بلبلی که زمزمه بر شاخسار
زمزمهلغتنامه دهخدازمزمه . [ زَ زَ م َ ] (ع اِ) بمعنی زمزم است که به آهستگی چیزی خواندن . (برهان ). ترنمی باشد که به آهستگی کنند. (فرهنگ جهانگیری ). خوانندگی و ترنم به آهستگی . (ن
گویلغتنامه دهخداگوی . (نف مرخم ) مرخم و مخفف گوینده .- آفرین گوی ؛ آفرین گوینده : که باد آفریننده ای را سپاس که کرد آفرین گوی را حق شناس . نظامی .- آمین گوی ؛ آمین گوینده . ک
ابوسلیمانلغتنامه دهخداابوسلیمان . [ اَ س ُ ل َ ] (اِخ ) محمدبن طاهربن بهرام سجستانی منطقی نزیل بغداد. او شاگرد متّی بن یونس و امثال او بود و سپس خود بتدریس علوم آموخته پرداخت و رؤسا
آسیهواژهنامه آزادنام همسر فرعون که به دین حضرت موسی ایمان آورد و توسط فرعون به چهارمیخ کشیده شد. آسیه بنت مزاحم یکی از چهار زن برگزیده در دین اسلام است. کلمه آسیه در لغت به معن