توحیدگویلغتنامه دهخداتوحیدگوی . [ ت َ / تُو ] (نف مرکب ) اقرارکننده به یگانگی خدای تعالی . گوینده ٔ کلمه ٔ لااله الااﷲ : توحیدگوی او نه بنی آدم است و بس هر بلبلی که زمزمه بر شاخسار
توحیدگویلغتنامه دهخداتوحیدگوی . [ ت َ / تُو ] (نف مرکب ) اقرارکننده به یگانگی خدای تعالی . گوینده ٔ کلمه ٔ لااله الااﷲ : توحیدگوی او نه بنی آدم است و بس هر بلبلی که زمزمه بر شاخسار
زمزمهلغتنامه دهخدازمزمه . [ زَ زَ م َ ] (ع اِ) بمعنی زمزم است که به آهستگی چیزی خواندن . (برهان ). ترنمی باشد که به آهستگی کنند. (فرهنگ جهانگیری ). خوانندگی و ترنم به آهستگی . (ن
گویلغتنامه دهخداگوی . (نف مرخم ) مرخم و مخفف گوینده .- آفرین گوی ؛ آفرین گوینده : که باد آفریننده ای را سپاس که کرد آفرین گوی را حق شناس . نظامی .- آمین گوی ؛ آمین گوینده . ک