توتولغتنامه دهخداتوتو. (اِ) مرغ . مرغ خانگی و خروس در زبان اطفال . || کلمه ایست که مرغان را بدان خوانند برای دانه خوردن و جز آن . تی تی . آوازی که بدان مرغ رابه دانه چیدن خوانند
توتولغتنامه دهخداتوتو. (ص مرکب ، ق مرکب ) چیزهائی که بر روی یکدیگر واقع شده و همدیگررا احاطه نماید، مانند پرده های پیاز. (ناظم الاطباء). پرده پرده . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
پرویزلغتنامه دهخداپرویز. [ پ َرْ ] (اِخ ) لقب خسرو دوم بیست و سومین پادشاه ساسانی است . پرویز در اصل ابهرویز بمعنی پیروز و مظفر باشد. در ترجمه ٔ طبری بلعمی آمده است : «هرمز را پس
توتنلغتنامه دهخداتوتن . [ ت ُ ت ُ ] (اِخ ) قومی از ژرمانی قدیم . آنان با سیمبرها به گُل حمله بردند و توسط ماریوس ، در اکس - آن - پروانس بسال 102 ق .م . مغلوب و پراکنده شدند. (فر
اندرکردنلغتنامه دهخدااندرکردن . [ اَ دَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) داخل کردن . (یادداشت مؤلف ) : گلاب و مشک و کافور بسرشت و بمنفذهای آن اندر کرد. (تاریخ سیستان ).گاو لاغر بزاغذ اندرکردتود
کششلغتنامه دهخداکشش . [ ک َ ش ِ ] (اِمص ) اسم مصدر از کشیدن . عمل کشیدن . (یادداشت مؤلف ). عمل حمل کردن . عمل بردن . تحمل . بردن : اگر به حکمت خود به دوستی بلا فرستد به عنایت
مساقاتلغتنامه دهخدامساقات . [ م ُ ] (ع مص ، اِمص ) مساقاة. بهم آب کشیدن و یکدیگر را آب دادن . (تاج المصادر بیهقی ) : از بام تا شام در مقاسات لباس بأس و مساقات جام حمام بودند. (تر