توتهلغتنامه دهخداتوته . [ تو ت َ / ت ِ ] (اِ) گوشت زیادتی باشد که گاه در اندرون پلک چشم و گاهی در بیرون آن برآید و گاه به سرخی و گاه بسیاهی گراید و نرم بود و مانند توت سیاه آویخ
توتهلغتنامه دهخداتوته . [ تو ت َ / ت ِ] (اِ) طوطی را گویند. (برهان ) (فرهنگ جهانگیری ) (ناظم الاطباء). توتی . طوطی . توتک . ببغا. بپغا. مرغک دانا. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجو
توتحلغتنامه دهخداتوتح . [ ت َ وَت ْ ت ُ ] (ع مص ) نوشیدن اندک از شراب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).و در اللسان : اندک اندک نوشیدن شراب را. (از اقرب الموارد). ان
توته خانهلغتنامه دهخداتوته خانه . [ تو ت َ ن َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دیزجرود بخش عجب شیر است که در شهرستان مراغه واقع است و 451 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
توته خانهلغتنامه دهخداتوته خانه . [ تو ت َ ن َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دیزجرود بخش عجب شیر است که در شهرستان مراغه واقع است و 451 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
انجیرلغتنامه دهخداانجیر. [ اَ ] (اِ) درختی از تیره ٔ گزنه ها جزو دسته ٔ توتها که بلندیش تا 12 متر میرسد و برخلاف توت یک پایه است و گلهای نر و ماده اش بر روی یک درخت است . (فرهنگ