توتستانلغتنامه دهخداتوتستان . [ تو ت ِ ] (اِ مرکب ) مزرعه ٔ توت . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). توتزار. (فرهنگ فارسی معین ). باغ توت . زمینی که در آن درخت توت فراوان کارند، بدست آوردن
توستانلغتنامه دهخداتوستان . (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان لاهیجان است که 458 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
توتزارلغتنامه دهخداتوتزار. (اِ مرکب ) جایی که درختان توت در آن زیاد باشد. توتستان . (فرهنگ فارسی معین ).
پیچرنولغتنامه دهخداپیچرنو. [ چ ِ ن ُ ](اِخ ) نام قصبه ای است درایالت بازیلیکاته از ایتالیا. در 15هزارگزی مغرب پوتنچه کنار راه آهن ناپولی . پیرامون آن جنگلها، باغها،زیتونستانها و ت
استانلغتنامه دهخدااستان . [ اِ ] (اِ) مزید مقدّم بعض امکنه ، مانند: اِستان البهقباذ الاسفل . اِستان ُالبهقباذ الاعلی . اِستان ُالبهقباذ الاوسط. اِستان ُ سُو. اِستان ُالعال . (معج