26 فرهنگ

478 مدخل


توانستن

tavānestan

از عهدۀ انجام دادن کاری برآمدن؛ قدرت بر کاری داشتن؛ توانا بودن؛ توانایی داشتن؛ یارستن.

ازعهده برآمدن، توانایی داشتن، درتوان داشتن، قدرت داشتن، یارستن

can