گشت توافقیcustomized pre-formed tourواژههای مصوب فرهنگستانگشتی که در صورت عدم رضایت سرگروه از اجزای مندرج در دفترک گشت، با توافق گشتپرداز تغییراتی در آن داده میشود
نقطة توافقیagreed pointواژههای مصوب فرهنگستاننقطهای پیشگزیده بر روی زمین کهاز ارتفاع بالا قابل تشخیص است و هواگرد را برای تنظیم آتش بر روی هدف یاری میکند
توافق داشتنلغتنامه دهخداتوافق داشتن . [ ت َ ف ُ ت َ ] (مص مرکب ) سازواری داشتن دررای . یگانگی داشتن در فکر. همفکری داشتن . هم رای بودن در امری . رجوع به توافق و دیگر ترکیبهای آن شود.
توافقلغتنامه دهخداتوافق . [ ت َ ف ُ ] (ع مص ) تواطؤ. اتفاق . (زوزنی از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). هم پشت شدن . (دهار). با هم یکجاشدن و موافق بودن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). با
توافیلغتنامه دهخداتوافی . [ ت َ ] (ع مص ) افزون شدن قوم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || خفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
خانهبانیhouse sittingواژههای مصوب فرهنگستانتوافقی بین مالک خانه و متقاضی که در آن متقاضی در ازای اقامت رایگان در خانه، مسئولیت نگهداری و حفاظت از خانه را برعهده میگیرد
کارتلcartelواژههای مصوب فرهنگستانتوافقی برای تنظیم قیمت که بهصورت رسمی یا غیررسمی بین شماری از بنگاهها شکل میگیرد
همایة ثبت اختراعpatent poolواژههای مصوب فرهنگستانتوافقی میان صاحبان اختراع برای اعطای اجازة بهرهگیری متقابل از گواهینامههای ثبت اختراع یکدیگر
همنوایی اروپاConcert of Europeواژههای مصوب فرهنگستانتوافقی بین قدرتهای اروپایی برای مقابله با بحرانهای دیپلماتی بهمنظور حفظ وضعیت موجود که ازطریق مجموعهای از همایشهای ویژه (1854 ـ 1815) پدید آمد