توابلغتنامه دهخداتواب . [ ت َوْ وا ] (ع ص ) نعت است از توبه بمعنی بازگشتن از گناه ، و بمعنی مهربان شدن خدای بر کسی ، یقال : هو تواب علی عباده . (منتهی الارب ). توبه پذیرنده . (غ
توابفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. بازگشتکننده از گناه؛ توبهکننده.۲. بخشایندۀ گناه؛ ارزانیدارندۀ توبه؛ توبهپذیرنده.۳. (اسم، صفت) از صفات باریتعالی.
تَّوَّابُفرهنگ واژگان قرآنبسيار توبه پذير(در اصل بسيار باز گشت کننده، درمورد خدايتعالي: بسياربه بندگانش بازگشت ميکند)
توآبادلغتنامه دهخداتوآباد. [ ] (اِخ ) دهی از دهستان خرقان شرقی واقع در بخش آوج شهرستان قزوین که 996 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
توابع ارسنجانلغتنامه دهخداتوابع ارسنجان . [ ت َ ب ِ ع ِ اَ س َ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای بخش زرقان شهرستان شیراز است و از 50 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل یافته و در حدود 11600 تن سکنه دارد و
توابع شالینگ چاللغتنامه دهخداتوابع شالینگ چال . [ ت َ ب ِ ع ِ ] (اِخ )نام محلی است در 38هزارگزی بابل ، ییلاقی که در حدود 270 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
توابع کجورلغتنامه دهخداتوابع کجور. [ ت َ ب ِ ع ِ ک ُ ] (اِخ )یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان نوشهر است که 4100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
توآبادلغتنامه دهخداتوآباد. [ ] (اِخ ) دهی از دهستان خرقان شرقی واقع در بخش آوج شهرستان قزوین که 996 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
توابع ارسنجانلغتنامه دهخداتوابع ارسنجان . [ ت َ ب ِ ع ِ اَ س َ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای بخش زرقان شهرستان شیراز است و از 50 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل یافته و در حدود 11600 تن سکنه دارد و
توابع شالینگ چاللغتنامه دهخداتوابع شالینگ چال . [ ت َ ب ِ ع ِ ] (اِخ )نام محلی است در 38هزارگزی بابل ، ییلاقی که در حدود 270 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
توابع کجورلغتنامه دهخداتوابع کجور. [ ت َ ب ِ ع ِ ک ُ ] (اِخ )یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان نوشهر است که 4100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
توابعلغتنامه دهخداتوابع. [ ت َ ب ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ تابع. (از اقرب الموارد) (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). جمع تابع وتبع، مفرد هم آمده است . (آنندراج ). ج ِ تابعة. (ناظم الاطباء). ||