توأمانلغتنامه دهخداتوأمان . [ ت َ ءَ ] (ع اِ) مثنای توأم . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). تثنیه ٔ توأم ، یعنی دو تا همزاد و حملی که به فارسی جنابه گویند. (ناظم الاطباء).
خط توأمانلغتنامه دهخداخط توأمان . [ خ َطْ طِ ت َاَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خط توأمان به اصطلاح خوش نویسان آنست که بر دو ورق صفحه ٔ کاغذ نقوش مختلف کشند که هرگاه هر دو صفحه را روی
بهرهگیری توأمانconjunctive useواژههای مصوب فرهنگستاناستفادۀ برنامهریزیشده و متوازن از منابع آب سطحی و زیرزمینی برای اطمینان از تأمین پیوستۀ آب
تامانلغتنامه دهخداتامان . (اِخ ) شبه جزیره ٔ کوچکی است در روسیه (قسمت شمالی قفقاز) که در بغاز کرچ بین دریای آزف (شمال این شبه جزیره ) و دریای سیاه (جنوب این جزیره ) قرار دارد و م