ته چینفرهنگ انتشارات معین(تَ) (اِمر.) خوارکی از پلو که در میان آن تکه های بزرگ گوشت یا مرغ نهاده و پخته باشند.
ته چینفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهغذایی که از گوشت، ماست، زعفران، تخممرغ، ادویه، و امثال آن که بین لایههای پلو قرار میدهند، تهیه میشود.
تچین آبادلغتنامه دهخداتچین آباد. [ ت َ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش اشنویه ٔ شهرستان ارومیه است که در دوهزارگزی جنوب خاوری اشنویه در مسیر راه ارابه رو نرژآباد واقع است . جلگه ای
ترچین کردنلغتنامه دهخداترچین کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) زودتر چیدن و درو کردن زراعت بسبب آفتی که رسیده است چون ملخ و جز آن . گندم و جو و حبوب دیگر را برای آفتی ، زودتر از وقت چی
ترچینوئیهلغتنامه دهخداترچینوئیه . [ ت َ ئی ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حرجند در بخش مرکزی شهرستان کرمان که در 70هزارگزی شمال کرمان و بر سر راه مالرو کرمان به راور واقع است و 25
تفچینلغتنامه دهخداتفچین . [ ت َ ] (نف مرکب ) که حرارت برچیند مانند پاره ای ضمادها و رفاده ها. رفاده ٔ شکر سرب تفچین است . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).