بیباکانه، جسارتآمیز، دلاورانه، دلیرانه، گستاخانه ≠ بزدلانه
bold
بی باکانه
وسيلة
مشروع
مصلحت، مناسب، مقتضی، تهورامیز
بیباکانه، تهورآمیز، جسورانه، شجاعانه، متهورانه
تهورآمیز، دلیرانه، شجاعانه، قهرمانانه، متهورانه
تهورآمیز، جسورانه، شجاعانه، گستاخانه، متهورانه
تهورآمیز، جسورانه، دلیرانه، گستاخانه، متهورانه، بیواهمه، دلیرانه