تهواءلغتنامه دهخداتهواء. [ ت ِ ] (ع اِ) پاره ای از شب . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). یقال : مضی تهواء من اللیل و کذلک تهواء من اللیل . (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
تواءلغتنامه دهخداتواء. [ ت َ ] (ع مص ) هلاک شدن . (منتهی الارب ). هلاکت . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
تواءلغتنامه دهخداتواء. [ ت ِ ] (ع اِ) داغی است چلیپایی بر ران و گردن ستور. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
تنواءلغتنامه دهخداتنواء. [ ت َن ْ ] (ع مص ) نَوْء. برخاستن به کوشش و مشقت تمام . || بگرانی برخاستن : ناء بالحمل . || گران و مائل گردانیدن کسی را: ناء به الحمل ، منه قوله تعالی :
تهجاءلغتنامه دهخداتهجاء. [ ت َ ] (ع مص )نکوهیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ). دشنام دادن کسی را به شعر. (منتهی الارب ) (آنندراج ): هجاه هجواً و هجاء و تهجاء.
شبلغتنامه دهخداشب . [ ش َ ] (اِ، ق ) مدت فاصله ٔ از غروب آفتاب تا طلوع صبح صادق . (از فرهنگ نظام ). لیل . (برهان قاطع) (بهار عجم ) (آنندراج ). قرار داشتن قسمتی ازکره ٔ زمین اس
تواءلغتنامه دهخداتواء. [ ت َ ] (ع مص ) هلاک شدن . (منتهی الارب ). هلاکت . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
تواءلغتنامه دهخداتواء. [ ت ِ ] (ع اِ) داغی است چلیپایی بر ران و گردن ستور. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
تنواءلغتنامه دهخداتنواء. [ ت َن ْ ] (ع مص ) نَوْء. برخاستن به کوشش و مشقت تمام . || بگرانی برخاستن : ناء بالحمل . || گران و مائل گردانیدن کسی را: ناء به الحمل ، منه قوله تعالی :