تهنولغتنامه دهخداتهنؤ. [ ت َ هََ ن ْ ن ُءْ ] (ع مص ) گواریده شدن . (زوزنی ). گوارنده شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد): تهناء بالطعام ؛ ساغ له ُ
تحنولغتنامه دهخداتحنؤ. [ ت َ ح َن ْ ن ُءْ ] (ع مص ) رنگین شدن به حنا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). رجوع به تحنی ٔ و تحنئة شود.
لَا تَهِنُواْفرهنگ واژگان قرآنسستی نکنید و ناتوان نشوید (از کلمه وهن که در اصل به معناي ضعف در خلقت ، و يا در خُلق است)
تانوتیمللغتنامه دهخداتانوتیمل . (اِ) ازجمله ٔ اجسامی است که دارای خواص تانی ژن میباشد. رجوع به درمانشناسی دکتر عطایی ج 1 ص 479 و تانی ژن شود.
تانوپینلغتنامه دهخداتانوپین . (فرانسوی ، اِ) ترکیبی است از تانن و هگزامتیلن تترامین که آن را بعنوان ضداسهال دامها تجویز نموده اند.اسب 10 - 15 گرم گاو 20 گرم سگ 3-6 گرم (درمانشناس
متهنیلغتنامه دهخدامتهنی ٔ. [ م ُ ت َ هََ ن ْ ن ِءْ ] (ع ص ) گوارنده شونده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). خوراک گوارنده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تهنؤ شود.
گوارنده شدنلغتنامه دهخداگوارنده شدن . [ گ ُ رَ دَ / دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) گوارا گردیدن . گوارنده گردیدن . انهضام . (تاج المصادر بیهقی ). مرائت . (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن ). هناء.
تانوتیمللغتنامه دهخداتانوتیمل . (اِ) ازجمله ٔ اجسامی است که دارای خواص تانی ژن میباشد. رجوع به درمانشناسی دکتر عطایی ج 1 ص 479 و تانی ژن شود.
تانوپینلغتنامه دهخداتانوپین . (فرانسوی ، اِ) ترکیبی است از تانن و هگزامتیلن تترامین که آن را بعنوان ضداسهال دامها تجویز نموده اند.اسب 10 - 15 گرم گاو 20 گرم سگ 3-6 گرم (درمانشناس