تهلوسدیکشنری عربی به فارسیگرفتار اوهام وخيالا ت شدن , حالت هذياني پيدا کردن , هذياني شدن , هذيان گفتن , اشتباه کردن
تحلزلغتنامه دهخداتحلز. [ ت َ ح َل ْ ل ُ ] (ع مص ) باقی ماندن چیزی . || دردناک شدن دل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (قطر المحیط) (اقرب الموارد). و آن همچون فشردگی در دل است . (از اقرب الموارد). || دامن به کمر زدن کاری را. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (اقرب الم
تحلسلغتنامه دهخداتحلس . [ ت َ ح َل ْ ل ُ ] (ع مص ) طواف کردن و گرد برآمدن . || مقیم شدن به مکانی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (قطر المحیط) (اقرب الموارد).
تهلزلغتنامه دهخداتهلز. [ ت َ هََ ل ْ ل ُ ] (ع مص ) دامن برچیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تشمر. (از ذیل اقرب الموارد). || خرامیدن . || آماده شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
تهلیسلغتنامه دهخداتهلیس . [ ت َ ] (ع مص ) لاغر شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تعلیسلغتنامه دهخداتعلیس . [ ت َ ] (ع مص ) خورانیدن : ما علسوه ؛ ای ما اطعموه ُ. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) ( از اقرب الموارد). || سخت شدن بیماری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || خروش و بانگ کردن مرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از