تهدللغتنامه دهخداتهدل . [ ت َ هََ دْ دُ ] (ع مص ) فروهشته شدن . (زوزنی ). فروهشته شدن پوست خصیه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد). || سست گردیدن ل
تهشیللغتنامه دهخداتهشیل . [ ت َ ] (ع مص ) شیر اندک فرودآوردن شترماده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
تهدلدیکشنری عربی به فارسیادم بي دست وپا , ادم بي کاره وبي کفايت , تنبل , با سر خميده ودولا دولا راه رفتن سربزير , خميده بودن , اويخته بودن , اويختن , پوست انداختن
تادلیلغتنامه دهخداتادلی . [ دَ ] (ِاخ ) یوسف بن یحیی المغربی اللغوی ، معروف به تادلی . متوفی بسال 540 هَ . ق . او راست : نهایة المقامات فی درایة المقامات للحریری . (اسماء المؤلف
تادلةلغتنامه دهخداتادلة. [ دَ ل َ ] (اِخ ) از جبال بربر در مغرب تلمسان و فاس ، و از آنجاست ابوعبداﷲ محمدبن محمدبن احمد انصاری قرطبی تادلی . (معجم البلدان ) (مراصد الاطلاع ). مؤل
تهدللغتنامه دهخداتهدل . [ ت َ هََ دْ دُ ] (ع مص ) فروهشته شدن . (زوزنی ). فروهشته شدن پوست خصیه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد). || سست گردیدن ل
تهشیللغتنامه دهخداتهشیل . [ ت َ ] (ع مص ) شیر اندک فرودآوردن شترماده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).