تهدللغتنامه دهخداتهدل . [ ت َ هََ دْ دُ ] (ع مص ) فروهشته شدن . (زوزنی ). فروهشته شدن پوست خصیه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد). || سست گردیدن ل
تهشیللغتنامه دهخداتهشیل . [ ت َ ] (ع مص ) شیر اندک فرودآوردن شترماده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
تهدلدیکشنری عربی به فارسیادم بي دست وپا , ادم بي کاره وبي کفايت , تنبل , با سر خميده ودولا دولا راه رفتن سربزير , خميده بودن , اويخته بودن , اويختن , پوست انداختن
تهدللغتنامه دهخداتهدل . [ ت َ هََ دْ دُ ] (ع مص ) فروهشته شدن . (زوزنی ). فروهشته شدن پوست خصیه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد). || سست گردیدن ل
تهشیللغتنامه دهخداتهشیل . [ ت َ ] (ع مص ) شیر اندک فرودآوردن شترماده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).