16 مدخل
طفره , گريز , تجاهل , بهانه , حيله , گريز زني
گريختن , فرار کردن , دررفتن , رونشان ندادن , روپنهان کردن , پنهان شدن
طحرب . [ طِ رِ ] (ع اِ) آب آورد. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
تهرب
تهرب , هروب