تحتلغتنامه دهخداتحت . [ ت َ ](ع اِ، ق ) زیر. ضد فوق . ظرف آید و اسم . و چون اسم باشد مبنی بر ضم بود، گویند: مِن ْ تحت ُ. ج ، تحوت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از
تحتدیکشنری عربی به فارسیدرزير , پايين , مادون , زير , در زير , از زير , پايين تر از , روي خاک , کوچکتر , پست تر , زيرين , پاييني , پايين تر , تحتاني , تحت نفوذ , تحت فشار , تحت , پايين
تهترلغتنامه دهخداتهتر. [ ت َ هََ ت ْ ت ُ ] (ع مص ) نادانستن . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). تهتار. (اقرب الموارد).
تهتارلغتنامه دهخداتهتار. [ ت َ ] (ع مص ) گول گردیدن و نادانستن . (منتهی الارب ): هتر الرجل تهتاراً (از باب ضرب )؛ گول و احمق گردید آن مرد ونادان شد. (ناظم الاطباء). رجوع به ماده
تهتاللغتنامه دهخداتهتال . [ ت َ ] (ع مص ) باران باریدن . (تاج المصادر بیهقی ). پیاپی باریدن یا نیک باریدن ابر.(منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد): هتلت السماء هتلاً و هتو
تهترلغتنامه دهخداتهتر. [ ت َ هََ ت ْ ت ُ ] (ع مص ) نادانستن . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). تهتار. (اقرب الموارد).
تهتارلغتنامه دهخداتهتار. [ ت َ ] (ع مص ) گول گردیدن و نادانستن . (منتهی الارب ): هتر الرجل تهتاراً (از باب ضرب )؛ گول و احمق گردید آن مرد ونادان شد. (ناظم الاطباء). رجوع به ماده
تهتاللغتنامه دهخداتهتال . [ ت َ ] (ع مص ) باران باریدن . (تاج المصادر بیهقی ). پیاپی باریدن یا نیک باریدن ابر.(منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد): هتلت السماء هتلاً و هتو
تهتانلغتنامه دهخداتهتان . [ ت َ ] (ع مص ) باران و اشک باریدن . (تاج المصادر بیهقی ). به معنی هتن . (منتهی الارب ). هتن هتناً و هتوناً و هتناناً و تهتاناً. (ناظم الاطباء). پیاپی ب