تهامةلغتنامه دهخداتهامة. [ ت ِ م َ ] (اِخ ) زمینی است مشهور.(منتهی الارب ). زمینی است مشهور که مکه ٔ معظمه متصل به آن است . (از ناظم الاطباء). زمینی است در ملک عرب که مکه ٔ معظمه
تهامةلغتنامه دهخداتهامة. [ ت ِ م َ ] (اِخ ) مکه ٔ معظمه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به مکه شود.
غور تهامةلغتنامه دهخداغور تهامة. [ غ َ رِ ت ِ م َ ] (اِخ ) رجوع به غَور (زمین نشیب جانب مغرب از تهامة) شود.
تامةلغتنامه دهخداتامة. [ تام ْ م َ ] (ع ص ) تأنیث تام .ج ، تامات . رجوع به تام و تامات و فرهنگ نظام شود.
ترامهلغتنامه دهخداترامه . [ تْرا / ت ِ م ِ ] (اِخ ) مرکز بلوکی است در ناحیه ٔ ماکون از ایالت سائون - اِ - لوار فرانسه .
تمامةلغتنامه دهخداتمامة. [ ت َ م َ ] (ع اِ) تمام . (منتهی الارب ). و آنچه بدان چیزی کامل گردد. (از اقرب الموارد).
تعامهلغتنامه دهخداتعامه . [ ت َ م ُه ْ ] (ع مص ) سرگشته و متردد شدن در گمراهی و منازعت و جز آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
غور تهامةلغتنامه دهخداغور تهامة. [ غ َ رِ ت ِ م َ ] (اِخ ) رجوع به غَور (زمین نشیب جانب مغرب از تهامة) شود.
متاهمهلغتنامه دهخدامتاهمه .[ م ُ هََ م َ ] (ع مص ) به تهامه درآمده و فروکش شدن در آن . (آنندراج ). تاهم متاهمة؛ بمعنی اتهم و اتهاماً است . (منتهی الارب ). تاهم متاهمة؛ به تهامه در
تتهملغتنامه دهخداتتهم . [ ت َ ت َهَْ هَُ ] (ع مص ) به تهامه درآمدن و فروکش شدن در آن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).